معارف/مسعود غلامی/
در نشستی از سلسله جلسات تبیین بیانیه گام دوم انقلاب که با هماهنگی تشکل طلبگی ربیون برگزار میشود، سیدمحمدجواد میری با موضوع «اهداف گام دوم با کدام اسلام محقق خواهد شد؟» به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: «آن چیزی که باید در گام دوم انقلاب اسلامی اتفاق بیفتد، مشارکت مردمی و سامان گرفتن فعالیتهای اجتماعی است؛ ما تاکنون بحث مشارکت مردمی در ساختار سیاسی مانند شرکت در انتخابات را بخوبی توانستهایم تعریف کنیم اما اینکه مردم چگونه میتوانند در اقتصاد و فرهنگ فعال باشند، باید روی آن فکر بشود. ما باید روی مکانیزمهای تحقق جمهوریت به معنای واقعی و مبتنی بر رشد مردم با استفاده از تجربههای گذشته و آسیبشناسی آنها کار کنیم». مشروح مباحث این روزنامهنگار و فعال فرهنگی را در ادامه میخوانید.
بشر به صورت فطری به دنبال حق و مطلوب است
بیانیه گام دوم اگرچه به صورت مستقیم وارد موضوعات اندیشهای و مبانی نشده است اما موضوعات آن مبتنی بر یکسری مفروضات است که میتوانیم آنها را در ساحت اندیشهای شرح و بسط دهیم. رهبر معظم انقلاب در فرازی از بیانیه میفرمایند: راز اینکه آرمانهای انقلاب اسلامی هیچ وقت موجب دلزدگی افراد نمیشود این است که فطری و مطلوب ذات بشری هستند. این نوع نگاه سبب روشن شدن تحولات تاریخی و اصول فلسفه تاریخی ما میشود. نگاه ما به تحولات و دستاوردهای بشری به این صورت است که بشر در یکسری از موقعیتها به سمت خطا و باطل و در یکسری از موقعیتها به سمت حق گام برداشته است. بشر همواره به صورت فطری به دنبال حق و مطلوب است؛ حتی زمانی که دچار هر نوع از افراط و تفریط هم میشود باز هم به دنبال مطلوب فطری خویش است؛ حتی آنجایی که بشر به دنبال آزادی افراط گرایانه است که به لیبرالیسم منجر میشود و یا به دنبال کمونیسم و سوسیالیسم راه میافتد؛ در آنجا هم به دنبال بعدی از همان آرمان مطلوب خودش است. تمام آنچه برای بشر در ساحت جمعیاش اتفاق میافتد در واقع آزمون و خطایی است و یا به طور دقیقتر خطا در تشخیص مصداق بوده است.
هدفگذاری درست یک جریان، بسته به فهم کامل آن از حقیقت است
جوامعی که به دنبال آرمانی حرکت میکنند به دو دسته تقسیم میشوند؛ آنهایی که آرمان را به شکلی ناقص میفهمند و تعریف میکنند و آنانی که آرمان را به شکل کامل آن درک کرده و تعریف میکنند و این طور نیست که عدهای کلاً آرمان باطلی دارند و عدهای دیگر به دنبال حقاند؛ بلکه ملاک ما برای تشخیص اینکه یک جریان و یک جامعه هدفگذاریاش درست است یا نه، فهم کامل آن از حق و حقیقت است. شهید صدر در بحثهای تفسیر قرآنشان در این باره میگویند که ما در تاریخ یکسری گزارههای قطعی داریم مانند آنچه خدا آفریده و یکسری گزارههای شرطی داریم مانند چیزهای که در عالم طبیعت میشناسیم و نیز دسته سومی داریم که قضایای فطری هستند و میتوان ذیل دو گزاره دیگر آنها را تحلیل کرد؛ مانند قضایای حتمی که انعطافپذیر بوده و قابل چالش و مناقشه است. فطرت بشر در طول تاریخ یک اصل ثابت و الهی است و در پایان همه آزمون و خطاهایش در پی انتخاب آرمانهای ناقص و زمانی که به اصطلاح سرش به سنگ میخورد و کمکم متوجه میشود که هیچکدام از آن آرمانها درست نبوده، آن وقت است که مستعد پذیرش حقیقت در کمال و جامعیت خودش میشود.
نگاه انقلاب اسلامی به دستاوردهای معرفتی بشر؛ نه نفی مطلق و نه پذیرش مطلق
نگاه ما به آنچه بشر در طول تاریخ به دنبالش بوده است یک نگاه نفی مطلق و یا یک نگاه پذیرش مطلق نیست بلکه یک نگاه حداقلی و مصادرهای است؛ نگاهی که انقلاب اسلامی به علم و دستاوردهای معرفتی بشر دارد نه یک نگاه نفی مطلق و نه یک نگاه پذیرش مطلق است؛ مثلاً این طور نیست که ما تمام گزارههای مارکس را نفی کنیم و بگوییم که هیچ گزاره خوبی ندارد. نگاه فطریای که اسلام از آن حرف میزند یک نگاه جامع سیستماتیکی است که هر آنچه در واقع حق است و بشر بدرستی تشخیص داده را میتواند در هاضمه خودش بازتعریف کند.
ما در اسلام معتقدیم آنچه از عقل انسان که بتواند کمک کند تا پیرامون خود را با تمام محدودیتهایش بشناسیم؛ این همان چیزی است که ما اسمش را آرمان جامع فطری میگذاریم یعنی هم معرفت، کمالگرا و جامعیتگراست و هم حرکت اجتماعی، آرمانگرا، کمالگرا و جامعیتگراست؛ بنابراین اینگونه استدلال میکنیم که چون آرمان ما مبتنی بر همه جنبههای فطری انسان است و چون انعکاسی از فطرت کمالگرای انسان و خدایی است که هم این جهان و هم این فطرت و هم دین را تشریع کرده و اینها با هم انطباق ذاتی دارند، پس این آرمان هیچ وقت موجب خستگی و دلزدگی نمیشود و لازمه آن است که بتوانیم تفوق و هاضمه این جریان و آرمانگرایی و معرفت را نسبت به مجموع هر آنچه آرمانهای بشری است نشان دهیم.
اندیشه انقلاب اسلامی رشددهنده است
آرمانگرایی جامع انعکاسی در برخورد با مردم آنجایی خودش را نشان میدهد که موجب بیدار کردن دلهای آنها میشود. اندیشهای که انقلاب اسلامی در مبارزه به آن قائل است این است که باید مردم را آگاه و فعال کنیم و رشد دهیم این یکی از مهمترین تفاوتهای مبارزه و سیاستورزی اسلامی با مبارزه و سیاستورزی مثلاً مارکسیستی است؛ ما فقط به دنبال به نهایت رساندن مبارزه و درگیری نیستیم؛ این درگیریها زمانی موضوعیت دارد که از آگاهی تک تک افراد بشر برخاسته باشد. روش مبارزه اسلامی، انقلاب درونی و متحول و آگاه کردن مردم است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در بیانیه، راز استقامت انقلاب همین است و لازمه آن ایجاد مشارکت مردمی یا همان جمهوریتی که در بیانیه به آن اشاره میکنند. یکی از مشکلات ما این است که در تبیین مفهوم جمهوریت دچار اختلال هستیم. تلقی اولیه برخی از افراد از مفهوم جمهوریت این است که ما از باب اضطرار دموکراسی را قبول کردهایم در صورتی که آن جمهوریتی که رهبری به آن اشاره میکنند، جمهوریتی است که از اسلامیت گرفته شده و مبتنی بر رشد و پیشرفت مردم است.
نظر شما